ناصر تقوایی با زخم‌های خود ساخت
تاريخ : بيست و سوم مهر 1404 ساعت 14:12   کد : 402260
علیرضا داودنژاد نوشت: ناصر تقوایی نمونه هنرمندی‌ست که با زخم‌های خود ساخت و احترام خود را به عنوان فردی انسانی حفظ کرد و تحت هیچ گونه فشاری از سلوک هنری خود دست نکشید ،حتی اگر به نساختن فیلم منجر شد.

کارگردان «نیاز»، «مصائب شیرین»، در پی درگذشت ناصر تقوایی در متنی که با عنوان «تقوایی، دانایی سینمایی و رسانه» نوشت و در اختیار ایسنا گذاشت، آورد: «او (ناصر تقوایی) گفت سینما در ایران دوباره اختراع شده است؛راست گفت.

گذشته از روزگار شستن نگاتیف در لگن و چاپ پوزتیو در طشت؛مثلا ساموئل خاچکیان سینما را از فتو رمان جدا کرد و با لنز، زاویه، قاب بندی، نور، تعلیق، تدوین، ریتم، موسیقی، ساختار و صداگذاری و میکس چیزی بنام دانایی صوتی تصویری را که متفاوت از نوع دانایی نوشتاری‌ست در ایران سرو سامان داد.

تقوایی این دانایی را که با عکاسی تجربه آن را آغاز کرده بود به رویت پذیرکردن بوم، سرزمین، مردمان آن بدل کرد. سرزمینی که عاشقانه دوستش داشت، صادقانه با مردمانش سخن می‌گفت و دغدغه غنا بخشیدن به دانایی سینمایی در میان آنها را داشت.

او همچون کیمیاوی، آثار گسترش آنتن‌های تلویزیونی را در سراسر کشور در می‌یافت و نفوذ سریال‌های وارداتی را در اشغال تمدنی می‌فهمید و لزوم داشتن یک منظومه هنری رسانه‌ای فراگیر و اثرگذار ملی را برای ایران ضروری می‌دانست.

او بیش از هر کس دیگری می‌دانست که بومی کردن دانایی سینمایی در ایران جز با ارتقا استانداردهای صوتی تصویری در رسانه ملی ممکن نمی‌شود و تولید و ارایه سریال‌هایی در ایران که با محصولات وارداتی رقابت پذیر باشند،نه فقط موفقیت در رقابت با محصولات وارداتی بلکه موجب ارتقای سلیقه عمومی و اعتلا مطالبات اجتماعی و خواه ناخواه ایجاد گشایش در فضای سیاسی و اجتماعی خواهد شد.

سریال «دایی جان ناپلئون» مصداقی همیشگی از همکاری، هنر و رسانه است؛ الگویی که بر دوگانه هنر و رسانه غلبه کرد و همچون «قیصر» کیمیایی که به دوگانه هنر و تجارت در سینما پایان داده بود، معلوم شد که ملت ایران در دانایی سینمایی و رقابت پذیری با محصولات وارداتی چیزی کم ندارد و برای ایجاد یک منظومه هنری رسانه‌ای فراگیر، اثرگذار و رقابت پذیر- با رقیبان منطقه‌ای و حریفان جهانی -آماده است، آمادگی معلقی که از همان دوران، کماکان در انتظار پا گذاشتن بر روی زمین باقی مانده است.

تقوایی می‌گفت فرهنگ یعنی سلیقه. او در کمال گرایی به نگارش فیلمنامه «انسان کامل» رسید که آرزوی ساختن آن را داشت و با ملاحظه آنچه در متن سینما می‌گذشت و بیشتر عرصه تاخت وتاز تجارت، تبلیغات بود، از ساختن آن ناامید شد و بیکاری، انزوا، سکوت، فرسودگی را به سرو کله زدن با انحصارات مالی و سیاسی ترجیح داد.

او نمونه هنرمندی‌ست که با زخم‌های خود ساخت و احترام خود را به عنوان فردی انسانی حفظ کرد و تحت هیچ گونه فشاری از سلوک هنری خود دست نکشید ،حتی اگر به نساختن فیلم منجر شد. «ناخدا خورشید» اینک دو زانو برکف لنج نشسته و در غروب حماسی دریا خنجر را از سینه خود بیرون می‌کشد …»