|
خانواده من و خودم!
|
تاريخ :
پنجم آبان 1404 ساعت 11:20
|
|
کد : 402914
|
«به نظرم ازدواج نکردن در جامعه امروزی خیلی هم عجیب نیست. نبود امنیت اقتصادی و وجود تنشها و استرسهای زیاد زندگی شهری در تجرد واقعی بیتأثیر نیست. با اینکه کم و بیش خواستگارهایی دارم اما اکنون فکر میکنم تقریباً به آرامش نسبی رسیدهام و فکر ازدواج نگرانکنندهتر است؛ ترجیح میدهم با انتخاب تکزیستی یا تجرد قطعی این آرامش را حفظ کنم.»
به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» در گزارشی از گسترش پدیده «زندگی تکنفره» نوشته است: صبح تا غروب در کارگاهی خارج از شهر است. طی روز بجز الوارهای چوب ردیف شده و منبتکاران و خراطان کمتر کسی را میبیند. همه هم و غمش را گذاشته روی مدیریت خرید و فروش لوازم چوبی. آذرماه که بیاید وارد ۵۰ سالگی میشود. حد و مرزی میان کار و زندگی شخصی ندارد و روزها و شب هایش از هم جدا نیستند. «۶ سال پیش به امید سروسامان دادن زندگی به تهران آمدم و در این کارگاه مشغول به کار شدم. حالا به همین زندگی روزمره عادت کردهام. توقعی هم بعد از ۵۰ سال زندگی نیست که تغییر و تحول خاصی در آن شکل بگیرد. برای ازدواج کردن باید کاملاً به شرایط مطلوب رسید و بدون هیچ مشکلی به داشتن شریک زندگی فکر کرد، همین حالا از پس هزینههای زندگی خودم هم برنمیآیم، چه برسد به اینکه بخواهم ازدواج کنم. تنها ماندن بهتر از این است که بار مشکلات را چندین برابر کنم.» سمانه هم بالای ۴۳ سال سن دارد، با داشتن مدرک مهندسی نرمافزار، تدریس میکند و برخلاف بقیه که مشکلات اقتصادی را تنها سد راه ازدواج میدانند، به «ایران» میگوید: «به نظرم ازدواج نکردن در جامعه امروزی خیلی هم عجیب نیست. نبود امنیت اقتصادی و وجود تنشها و استرسهای زیاد زندگی شهری در تجرد واقعی بیتأثیر نیست. با اینکه کم و بیش خواستگارهایی دارم اما اکنون فکر میکنم تقریباً به آرامش نسبی رسیدهام و فکر ازدواج نگرانکنندهتر است؛ ترجیح میدهم با انتخاب تکزیستی یا تجرد قطعی این آرامش را حفظ کنم.»
دوسوم زنان خواستار زندگی مجردی
در تعریف علمی، «تجرد قطعی» به وضعیتی گفته میشود که فرد از محدوده سنی متعارف ازدواج عبور کرده و احتمال ازدواجش بسیار پایین است. بنابر گفتههای شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس حدود دوسوم تکزیستها را خانمها تشکیل میدهند و مقدار کمی شامل مردان میشود. او تکزیستها را به دو دسته جوانان و سالمندان تقسیم میکند و به «ایران» میگوید: «گروهی از تکزیستها زنان سالمند هستند که با مرگ همسرشان به این وضعیت خو کردهاند و گروه دیگر را جوانانی تشکیل میدهد که به دلایل مختلف اعم از طلاق، جدا شدن از خانواده، مهاجرت، سربازی، کار و تحصیل و حتی کسب استقلال بیشتر تکزیستی را برای خود انتخاب کردهاند. موضوعی که بشدت رو به افزایش است و تبعات بسیاری به دنبال دارد.»
به گفته او، دانشجویانی که در شهرهای بزرگ تحصیل میکنند بعد از اتمام تحصیل تمایل به بازگشت به شهر خود ندارند: «بعضی از افراد وقتی به کلانشهرها میروند و با جامعه بزرگتری آشنا میشوند تمایلی به بازگشت به جامعه کوچکتر که آنجا زندگی میکردند، ندارند. از سوی دیگر عوامل متعددی هم وجود دارد که مهاجران را از مبدأ کوچکتر به مقصد بزرگتر سوق میدهد. در واقع کمبودها و امکانات اندک، نبود کار، اختلافات قومی و قبیلهای، نظارتهای خانوادگی و فرهنگی آستانه تحمل قوانین خانواده را در دختران کاهش داده و مانع از بازگشت آنها به مبدأ میشود.»
آسیبهای زندگی مجردی علاوه بر زندگی شخصی، پیامدهایی هم برای جامعه دربر دارد. آنگونه که کاظمیپور میگوید: «معمولاً، اگر مهاجرت برنامهریزی شده باشد و با عوامل جاذبه مقصد همراه باشد، مشکلاتش کمتر است ولی اگر بدون برنامهریزی باشد و به دلیل عوامل دافعه مبدأ مثل بیکاری، دانشجویی، مسائل فرهنگی، بیآبی و ریزگردها مهاجرت انجام شود در حالی که در مقصد نیز این نیازها برطرف نشود، معضل زیادی ایجاد خواهد شد. به لحاظ فرهنگی نیز مشکلاتی دربر دارد، زمانی که عده زیادی به مکانی بزرگتر مهاجرت میکنند اگر اعضای یک خانواده، کمکم و جداجدا مهاجرت کنند، شاید بتوانند به تدریج فرهنگ جامعه مقصد را بپذیرند، اما وقتی گروهی یا خانوادگی مهاجرت میکنند و به فرهنگ جامعه مقصد نیز آشنا نیستند، آسیبزا هستند و رفتارهای غیرمتعارف انجام میدهند.»
زنگ خطر افزایش انوارهای تک نفره خانواده که روزگاری تعیینکنندهترین شاخص مسیر زندگی برای اعضای خود بوده، این روزها قدرت و تأثیرگذاریاش کمرنگ شده است. اما دلیل این اتفاق چیست؟ به گفته دکتر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران «زمانی که ساختارهای تشکیلدهنده نهاد خانواده یا بهعبارتی زنجیره ارزشهای آن کمرنگ یا کمکم از بین میرود نباید انتظار داشته باشیم نهاد خانواده مطابق انتظارات و استانداردهای اجتماعی و ارزشی جامعه در زمان و شرایط بهینه شکل بگیرد. امروزه در چهارچوب تحولات اجتماعی و معضلات آن شرایطی ایجاد شده که بسترهای شکلگیری خانواده در جامعه دور از دسترس به نظر میرسند. درواقع جوان ایرانی تحت تأثیر مجموعهای از مشکلات اعم از اقتصادی، اشتغال، ناکامیها و آسیبهای اجتماعی، توان برقراری ارتباطات مؤثر در جامعه را از دست داده است.»
رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران به روزنامه «ایران» میگوید: «در حوزه اقتصادی یک دختر و پسر جوان نمیتوانند به راحتی فرآیند شکلدهی یک خانواده را رقم بزنند، زیرا با موانع سخت و گاه غیرقابل حلی روبهرو هستند که انگیزه ازدواج را در آنها کمرنگ یا محو میکند. در حوزه ارتباطات، سیستم نهچندان کارآمد تعلیم و تربیت جامعه، نتوانسته نیاز نوجوانان را به مهارتهای ارتباطی به درستی درک و تعریف کند یعنی یک نوجوان از سالها تحصیل در مدرسه سهم چندانی از مهارت در ارتباط و زندگی کسب نمیکند. بنابراین به طور طبیعی ارتباطات خطرناک جایگزین مهارتهای نداشته او میشود. از طرفی در نهاد خانواده نیز بسیاری از نوجوانان ما در فضایی صرفاً هیجانی و عمدتاً تحت روشهای غیرمؤثر فرزندپروری رشد میکنند که فاقد برونداد مثبت برای فرزندان است.»
به گفته محمدی، «بیتردید در جامعهای که با چنین خروجی مواجه است خیلی هم غیرمنتظره نیست که برخی افراد از مسئولیتهای اجتماعی خود گریزان باشند و اگر شنیده میشود که برخی جوانان به دلیل فرار از تعهد و مسئولیتهای اجتماعی به سمت تجرد قطعی میروند، نباید تعجب کرد. البته همه کسانی که تجرد قطعی را برمیگزینند براساس یک ایدئولوژی و انتخاب آزادانه دست به این انتخاب نمیزنند بلکه عدهای چون امکان ازدواج ندارند یا شرایط آن برایشان مهیا نیست به اجبار تجرد قطعی را انتخاب میکنند؛ دراین رابطه نباید از عوامل مؤثری چون سنگینی هرینههای ازدواج اعم از تهیه مقدمات، جهیزیه و مراسمی که ارقام نجومی را دربرمیگیرند و نیز تهیه مسکن که معضل بزرگ و گاه دستنیافتنی شده هم غافل شد.»
انتخابهای محدود از سر ناچاری براساس آمارهای موجود سن ازدواج در پسران به ۲۸ سال و در دختران به ۲۵ سال رسیده که نسبت به گذشته بسیار افزایش یافته است، اگرچه برخی آمارها این ارقام را ۳۰ و ۲۶ هم اعلام کردهاند. آنطور که این آسیبشناس اجتماعی میگوید، این میزان سن برای جمعیتی با مختصات جامعه ایران که رو به سالمندی گذاشته، خطرناک است: «با بالا رفتن سن، طبعاً انگیزهها پایین میآید، دایره انتخابها ضعیف میشود، گزینهها و علاقهمندیها بسیار محدود میشود، به خصوص برای خانمها که با افزایش سن از دایره انتخابها کمکم خارج میشوند. به همین دلیل خیلیها تحت این شرایط و فشارهای اقتصادی، اجتماعی، روحی، روانی و ارتباطی به ناچار تجرد قطعی را انتخاب میکنند و البته عدهای هم براساس تحلیل شرایط و کاملاً آگاهانه این مسیر را انتخاب میکنند.»
محمدی با اشاره به راهکارهای مقابله با معضل تنهازیستی گفت: «رفع این معضل آسیبزا زمانبر است زیرا تغییر سبک زندگی امر سادهای نیست، اما میتوان با ایجاد و تسهیل فضای نشاط و پویایی در مسیر و در خود نهاد خانواده، برنامهریزی کارشناسی شده و مؤثر برای مهارتآموزی روتین در نهاد تعلیم و تربیت، ایجاد فرصتهای اشتغال و آموزش مهارتهای ارتباطی و کنترلی از آسیبهای آن کاست. در کنار برنامهریزی کارشناسی، ضروری است بدون تعصب از روشها و برنامههای موفق دنیا هم الگوبرداری و براساس ارزشهای بومی جامعه برنامههای کاربردی تدوین کنیم.»
|
|