|
مجری خوب می تواند منجی باشد
|
تاريخ :
اول آذر 1404 ساعت 11:43
|
|
کد : 404329
|
برخی برنامهها مثل تاکشوها اساساً مجریمحور هستند و اگر مجری قدرتمند نباشد برنامه مورد توجه قرار نمیگیرد و طبیعتاً ادامه هم پیدا نمیکند.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: شاید گزافه نباشد اگر بگوییم «مجریگری» بعد از بازیگری، حرفه و هویتی هنری- رسانهای است که در کانون توجه، بهویژه در میان نسل جوان است. حالا با بسط و گسترش شبکههای اجتماعی و تولید انواع برنامههای «تاک شویی» که فرصت بیشتری برای مجریگری و تبدیل شدن به یک چهره مشهور و امکان سلبریتی شدن فراهم شده، بر آتش این میل و عطش افزوده و خیلیها دست و پا میزنند تا در شمایل و کسوت یک مجری، صاحب تریبون شوند؛ اما واقعیت این است که مجریگری به معنای حرفهای آن چندان آسان نیست. تبدیل شدن به یک مجری مشهور شاید سخت نباشد اما مجری مؤلف شدن کار راحتی نیست. مجری مؤلفها فقط گوینده یا اجراکننده یک برنامه نیستند بلکه به آن برنامه هویت بخشیده و آن را به یک برند رسانهای تبدیل میکنند. در واقع ماهیت این برنامهها وابسته به هویت مجری است. نمونه بارز آن برنامه ۹۰ بود که اعتبارش را بیشتر از عادل فردوسیپور میگرفت تا فوتبال به عنوان یک ورزش جذاب و پرطرفدار. سالها پیش در برنامه «شب شیشهای» رضا رشیدپور که بهرام رادان میهمان برنامه بود، گفته بود من فقط به این دلیل که رضا رشیدپور مجری این برنامه بوده، آمدم. نمونه بارز دیگر برای این موضوع برنامه ماه عسل احسان علیخانی بود که برنامههای مشابه دیگری ساخته شد، اما نتوانست مثل ماه عسل موفق باشد؛ حتی زمانی که افراد دیگری بجز علیخانی آن را اجرا کردند مورد توجه قرار نگرفت؛ ماه عسل فقط با حضور احسان علیخانی هویت داشت. این مجریمؤلفها هستند که به برنامه خود هویت و اعتبار میدهند و به واسطه کاریزمایی که دارند و در حقیقت مهارت و محبوبیتشان به برنامهای که اجرا میکنند مشروعیت میدهند. ما برنامههای متعددی داریم که برنامه خوبی است و مجری هم توانایی اجرا دارد، اما به دلیل نداشتن کاریزما و محبوبیت مجری در جامعه، آن برنامه دیده نمیشود؛ خیلی از برنامههای صبحگاهی و عصرگاهی تلویزیون از این جمله است. حتی گاهی با مجریهایی مواجه میشویم که به لحاظ اجرا درست عمل میکنند اما چون خودشان کاریزمای لازم را ندارند، یا قدرت اجرایشان به اندازهای نیست که مخاطب جذب آنها شود و برنامه را دنبال کند، به نتیجه نمیرسند. در اجرا هم مثل بازیگری نبوغ و استعداد خیلی بیشتر از سواد کارایی دارد. در اجرا هم مثل بازیگری با این موضوع مواجهیم که گاهی بازیگر یا مجری باسواد است، اما تأثیرگذار نیست و بازی یا اجرای خوبی ندارد. بنابراین در مجریگری هم مثل بازیگری در خیلی از مواقع سویه هنری به سویه مهارتی میچربد. در خیلی از برنامهها مجری بشدت سعی میکند فضا را تلطیف کند اما نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه بدتر هم میشود. حتی میتوانیم بگوییم اجرا بیشتر شبیه بازی در تئاتر است چون خیلی از اجراها زنده است و زمانی برای کات دادن و اصلاح اشتباهات وجود ندارد. بنابراین باید اطلاعات و تسلط مجری به کارش به قدری باشد که بتواند برنامه را پیش ببرد. مجری اگر محبوبیت و مقبولیت هم داشته باشد اما در اجرا ضعیف باشد قطعاً مخاطب را پس میزند و مورد توجه قرار نمیگیرد و کوچکترین حرکات او مثل حرکات دست و زاویه نگاه به دوربین در ذهن مخاطب میماند و موجب میشود مخاطب با مجری ارتباط خوبی برقرار نکند، حتی اگر او را دوست داشته باشد. قواعد مجریگری نزدیک به قواعد بازیگری است و لزوماً داشتن چهره، دانش، تیپ و ظاهر خوب دلیل بر مجری خوب بودن نیست؛ نه اینکه تأثیر نداشته باشد اما قطعاً دلیل بر موفقیت نیست، دقیقاً مثل بازیگری که باید یک چیزی در وجود شخص باشد. وقتی کسی در اجرا صاحب سبک میشود، صاحب سبک بودنش لزوماً به دلیل پیروی از یک سری اصول اجرا نیست و فقط میتواند کمککننده باشد. مجریگری به یک «آنی» نیاز دارد، بخشی از آن غریزی و فطری و مبتنی بر استعداد است که اگر تربیت شود مجری را به همان «آنی» میرساند که موجب میشود مجری موفقی باشد. طبیعت و تربیت در کنار هم برای رسیدن به یک مجری خوب لازم است که اگر این دو در کنار هم قرار بگیرند حاصلش به وجود آمدن یک مجری خوب است. برخی برنامهها مثل تاکشوها اساساً مجریمحور هستند و اگر مجری قدرتمند نباشد برنامه مورد توجه قرار نمیگیرد و طبیعتاً ادامه هم پیدا نمیکند. از این رو حالا که عطش مجریگری به واسطه گسترش پلتفرمها و برنامههای تاکشویی اینترنتی بیشتر شده باید بیش از گذشته بر تربیت و پرورش مجری حرفهای تأکید کرد. مجری خوب کسی نیست که فقط حرفهای خوب یا خوب حرف میزند، بلکه کسی است که سواد رسانهای دارد و به مدیریت اجرا مسلط است. مجری خوب میتواند منجی برنامه شود و این مستلزم دانش است نه میل به نمایش.
|