يک شنبه 30 ارديبهشت 1403

جزييات پرونده جنايت در خانه ولنجك

  تاريخ:سی ام آبان 1388 ساعت 09:59   |     کد : 30179   |     مشاهده: 879

ایسنا: بعداز ظهر آخرين روز مهرامسال، شليك 17گلوله آرامش خيابان ولنجك را برهم زد، حادثه‌اي كه از يك قتل عامل خانوادگي در يك مجتمع مسكوني خبرمي داد.

ماموران کلانتري 163 اوين، در ساعت 19:20 از وقوع تيراندازي منجر به مرگ در خيابان مقدس اردبيلي آگاه شدند و پس از حضور در محل پي بردند، «حميدرضا- خ» 57ساله، با استفاده از اسلحه کمري با تيراندازي 17گلوله به تعدادي از افراد در خانه‌ پدري‌اش، «فاطمه - ب» (77ساله) مادر متهم، «سيامک - خ» (55ساله)شوهرخواهرمتهم و «صدف - خ» (دختر سيامک 20ساله) به همراه «محمد - م» (رييس شعبه 608 ناحيه 12 شواري حل اختلاف 37ساله) و «حبيب - الف» (وکيل خانواده 35 ساله) به قتل رسانده و متواري شده بود.

ماموران پليس آگاهي تهران در ساعت 21 روز جمعه يكم آبان ماه متهم به قتل را در خانه استيجاري‌اش درحالي دستگير كردند كه متهم كارگر جوانش به نام «قادر» را به ظاهر گروگان گرفته بود و در زماني كه كارآگاهان سعي داشتند او را وادار به تسليم كنند، خود را تسليم نكرد.

سرهنگ ليراوي، معاون مبارزه با جرايم جنايي آگاهي تهران بزرگ در رابطه با آخرين وضعيت پرونده جنايت خانوادگي در ولنجك از اتمام روند بررسي اين پرونده خبرداد و دراين رابطه گفت: تمام تحقيقات پليس در رابطه با اين پرونده كامل شده و گزارش نهايي پزشكي قانوني درباره سلامت رواني متهم پرونده نيز ارسال شده و در آن تاكيد شده كه متهم از سلامت رواني برخوردار بوده است.

وي انگيزه متهم در ارتكاب اين جنايت را انگيزه مالي و اختلافات خانوادگي عنوان كرد و اظهار كرد: بزودي پرونده به مراجع قضايي ارجاع داده خواهد شد.

هنوز هم قتل‌هاي خانوادگي هشدار دهنده است

اما روند دستگيري اين متهم نيز از سوي پليس يك عمليات پيچيده توصيف شد به طوري كه سرهنگ محمديان، رييس پليس آگاهي تهران بزرگ درباره جزييات چگونگي دستگيري متهم گفت: پس از آن كه از طريق مركز فوريت‌هاي پليسي (110)،‌ پليس درجريان وقوع يك تيراندازي منجر به قتل در محدوده خيابان ولنجك قرار گرفت، برابر روال كاري بلافاصله موضوع به پليس آگاهي اعلام شد و بعد از آن كه گشت كلانتري حاضر شد و موضوع را تاييد كرد، تيم‌هاي بررسي صحنه جرم پليس آگاهي هم به صحنه اعزام شدند.

وي با اشاره به اين كه همزمان كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي نيز در صحنه حادثه حاضر شدند، گفت:‌كارآگاهان از طريق ماموران پليس حاضر در محل و همچنين وكيل فردضارب، در جريان موضوع قرار گرفتند و متوجه شدند، ضارب با مقتولان نسبت خانوادگي داشته است.

سرهنگ محمديان ادامه داد: بنابراظهارات وكيل متهم به قتل، تهديدهايي را براي ساير افرادخانواد‌ه خود انجام داده بود، كاراگاهان احتمال مي‌دادند كه متهم پس از متواري شدن از محل حادثه به يكي از محل‌هاي سكونت اعضاي خانواده‌اش مراجعه كند، در نتيجه، آدرس محل‌هاي سكونت بستگان فردضارب شناسايي شد و توسط تيم‌هاي پليس آگاهي محدوده‌هاي موردنظر پوشش داده شد تا در صورت مراجعه متهم به آن محل‌ها دستگير شود.

وي با تاكيد بر اين كه محل سكونت متهم به قتل نيز به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفت، افزود: شماره خودرو سمند كه متهم به وسيله آن اقدام به فرار كرده بود نيز در اختيار تيم‌هاي گشتي پليس تهران بزرگ قرار گرفت تا در صورت مشاهده، خودرو موردنظر توفيف شود.

سرهنگ محمديان ادامه داد: همزمان رسيدگي به بررسي صحنه جرم و مستندسازي با حضور قاضي پرونده ادامه داشت تا اين كه يك روز بعد از حادثه،‌ تيم‌هايي كه در محدوده سكونت متهم فراري مستقر بودند، اعلام كردند كه «حميدرضا» به منزل مراجعه كرده و خودرو موردنظر درون پاركينگ قرار دارد.

وي با بيان اين كه ماموران پليس آگاهي با حضور در محل موردنظر در ابتدا سعي كردند از طريق تماس از سوي وكيل متهم، «حميدرضا»‌را از داخل خانه بيرون كشيده و با استفاده از اصل غافلگيري او را دستگير كنيم،‌ گفت: ضارب به هيچ وجه حاضر نبود كه خانه خود را ترك كند كه در نهايت ماموران پليس آگاهي اعلام كردند خانه تحت محاصره پليس قرار دارد اما متهم حاضر به تسليم شدن نشد كه در اين زمان جعفرزاده، رييس دادسراي جنايي، در محل موردنظر حاضر شدند و در اين مرحله انجام مذاكرات پليس با متهم از پشت درب واحدمسكوني آغاز شد تا اين‌كه متهم پس از مدتي حاضر شد درب چوبي ساختمان را باز كند و از پشت درب نرده‌اي با پليس صحبت كند اما ضارب به هيچ‌وجه حاضر به تسليم شدن نبود.

به گفته سرهنگ محمديان، يك مرد جوان كه كارگر خانه متهم بود، ضارب به عنوان گروگان و تهديدي براي ماموران استفاده مي‌كند و اعلام مي‌كرد كه اگر پليس اقدامي انجام دهد اول گروگانش را خواهد كشت و بعد هم خود را از بين مي‌برد.

رييس پليس آگاهي تهران بزرگ، اضافه كرد: با توجه به اين كه مذاكرات پليس با متهم نتيجه‌اي را در پي نداشت،‌ ماموران پليس آگاهي‌، راه‌هاي داخل شدن به منزل متهم را مورد بررسي قرار داند و سرانجام در يك زمان مناسب علي‌رغم اين كه واحدمسكوني متهم در طبقه هشتم يك برج مسكوني قرار داشت، ماموران پليس از طريق واحدهاي مسكوني مجاور به وسيله تجهيزات خاص به بالكن آپارتمان متهم وارد شدند و بدون آن كه سروصدايي ايجاد شود، اقدام به شكستن قفل بالكن كردند و در ادامه با استفاده از اصل غافلگيري، زماني كه «حميدرضا»‌ درحال مذاكره با ماموران بود، او را در حدود ساعت 11 شب جمعه دستگير و خلاء سلاح كنند.

حادثه از زبان شاهد حادثه: تيراندازي‌ها به سرعت انجام شد وهمه شوكه بوديم

«حميدرضا» در سال 56 پس ازفارغ‌التحصيلي از دانشگاه صنعتي شريف براي ادامه تهران عازم امريكا شد و پس از گذراندن تحصيلاتش در رشته سازه ، به عنوان مهندس سازه در امريكا فعال شد او چند سال بعد به ايران بازگشت و ازدواج كرد و دوباره به امريكا رفت تا اين كه در سال 82 زماني همسرش براي ثبت‌نام پسرش در مدرسه ابتدايي به ايران بازگشت و چندي بعد درخواست طلاق كرد، در نتيجه «حميدرضا» هم مجبور به بازگشت شد و پس ازطي مراحل قانوني از همسرش جدا شد اما به دليل علاقه‌ زياد به پسرش ديگر به امريكا بازنگشت.

يك روز پس از وقوع حادثه، زماني كه «حميدرضا»توسط ماموران پليس دستگير شد، به ارتكاب پنج قتل در خانه پدري‌اش اعتراف كرد و در گفت‌وگو با خبرنگار«حوادث»ايسنا در پاسخ به اين كه چرا دست به اين اقدام زده است،‌ اظهار كرد: كمبود محبت از طرف اعضاي خانواده، زخمي چركين را به وجود آورده بود كه پس از سالها سرباز كرد.

به گفته «رستگاري‌نژاد» يكي از شاهدان وقوع حادثه، «حميدرضا» به دليل اين كه در اين ايام هيچ ارتباطي با خانواده‌اش نداشت پس از مرگ پدرش از ميزان ارثيه پدريش مطلع نبود.

رستگاري‌نژاد،‌ درباره چگونگي وقوع اين حادثه دلخراش به ايسنا گفت: پدر «حميدرضا» به نام مرحوم «كاظم - خ» كه از معدود تاجران فرش‌هاي عتيقه تهران بود، در 25 فروردين‌ماه امسال درگذشت و متهم برسر ارث پدري اختلافاتي را با خانواده خود يعني مادر (فاطمه - ب) و دو خواهرش پيدا كرد كه من وكالت «حميدرضا» را براي گرفتن حق وي از ماترك مرحوم «كاظم- خ» برعهده گرفتم.

وي با اشاره به اين كه براي رسيدگي به اين موضوع در ابتدا در شعبه 11بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب ناحيه 12شكايتي از سوي موكلم مطرح شد، افزود: من مدت كوتاهي وكيل «حميدرضا» بودم و وي نيز به دليل مشكلاتي كه در خانواده‌اش داشت نمي‌توانست به خانه پدري‌اش رفت وآمد كند در نتيجه اطلاع دقيقي از ميزان اموال پدري‌اش نداشت كه براي مشخص شدن ميزان ارث پدري متهم، درخواست مهر موم تركه را كرده بوديم.

اين شاهد ماجرا با اشاره به اين كه طبق ادعاي «حميدرضا» اموال مرحوم «كاظم - خ» پس از فوتش از حجره فرش‌فروشي واقع در بازار تهران خارج شده بود، ادامه داد: ابتدا يك شكايت كيفري در اين زمينه از مادر و خواهر حميدرضا به نام «سهيلا» و «سيامك» داماد خانواده مطرح شد اما بازپرس شعبه 11در اين پرونده دستور منع تعقيب را صدار كرد در نتيجه براي مشخص شدن ميزان ارثيه مرحوم «كاظم - خ» تصميم گرفتيم اموال را مهرموم كنيم.

به گفته وكيل سابق متهم، روز حادثه يعني 30مهرماه مقرر شد كه با حضور «محمد - م» (رييس شعبه 608 ناحيه 12 شواري حل اختلاف و فردي به نام «ق» كه رييس اجراي احكام بود،‌ مهرموم اموال پدر «حميدرضا» انجام شود.

وي گفت: خانه پدري «حميدرضا» در يك مجتمع مسكوني بزرگ واقع در ولنجك بود كه براي مهرموم تركه مرحوم در ساعت 11:35 دقيقه وارد ساختمان موردنظر شديم اما با مخالفت نگهبان ساختمان براي ورود مواجه شديم و هماهنگي براي رفتن به خانه پدري متهم چند دقيقه‌اي به طول انجاميد.

وكيل سابق «حميدرضا» با بيان اين مهرموم اموال خانه ولنجك در حدود ساعت 18به پايان رسيده بود كه «محمد- م» اعلام كرد كه كار قانوني خود را انجام داده و قصد آشتي دادن پسر و مادر را دارد، افزود:«محمد» خطاب به «حميدرضا» گفت كه دست مادرت را ببوس و او هم همين كار را كرد حتي موكلم به همراه مادرش بر روي بالكن رفتند تا با هم صحبت كنند. زماني كه صحبت «حميدرضا» و مادرش برروي بالكن به پايان رسيد، من براي گفتن چند تلفن به روي بالكن رفتم.

وي با اشاره به اين كه موكلم بعدها درباره زماني كه من در صحنه نبودم اظهار كرد كه «محمد -م» درخواست كرده بود،‌جلسه‌اي را براي حل و فصل مشكلات خانوادگي بگذارند، افزود: به گفته «حميدرضا» ، وقتي «محمد - م» تلاش مي‌كرد‌،مشكلات خانوادگي او را حل وفصل كند، «مجيب‌الرحمان» اظهار كرده بود كه نمي‌شود در اين خانواده‌ آشتي برقرار كرد چون «حميدرضا» از مادرش شكايت كرده است و همين موضوع باعث به وجود آمدن درگيري لفظي شده بود.

رستگاري‌نژاد ادامه داد: زماني كه از بالكن به درون اتاق آمدم متوجه به وجود آمدن بحثي بين «حميدرضا» و «مجيب‌الرحمان - ص» وكيل مادر متهم شدم كه در اين رابطه «مجيب‌الرحمان» عنوان كرد به او بي احترامي شده و بايد صورتجلسه شود، «حميدرضا» هم گفت كه اشكالي ندارد هردو طرف بي‌احترامي كردند كه بايد صورت‌جلسه شود اما «محمد - م» نپذيرفت و اظهار كرد كه تنها «حميدرضا» بي‌احترامي كرده و صورتجلسه خواهد شد و در همين لحظه «حميدرضا» اسلحه خود را بيرون آورد و اقدام به تيراندازي كرد.

وي افزود: «حميدرضا» به سرعت تيراندازي كرد و«سيامك»‌، «فاطمه» مادرش، «صدف» و«حبيب - الف» وكيل خانواده را با يك اسلح كمري مورد هدف قرار داد، پس از آن به «محمد - م» نيز شليك كرد كه به خاطر شليك گلوله به ناحيه سر، وي در دم جان باخت.

اين شاهد حادثه ، تاكيد كرد: اين تيراندازي‌ها به سرعت انجام شد و ماهمه شوكه شده بوديم تنها توانستيم پس از فرار «حميدرضا» نگهبان و همسايه‌ها را باخبر كنيم كه در خانه ولنجك چه اتفاقي افتاده است.

متهم پرونده در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا در رابطه با اين كه چرا به ايران بازگشته بود و اختلافات خانوادگي‌اش از كي آغاز شده بود، گفت: زماني كه از دانشگاه شريف فارغ‌التحصيل شدم براي ادامه تحصيل به آمريكا رفتم، و پس با گرفتن مدرك فوق‌ليسانس در رشته مهندسي سازه دوباره به ايران بازگشتم و پس از ازدواج به دليل آن كه يك دفعه مورد بي مهري مادر و پدرم قرار گرفته بودم، به امريكا بازگشتم.

وي با اشاره به اين كه پس از تولد پسرم، همسرم براي ثبت نام او در مدرسه به ايران بازگشت،‌گفت: پس از چندي همسرم از من تقاضاي جدايي كرد و يكي از دلايل آن را هم اختلافات بين من و خانواده‌ام عنوان كرد كه من براي رسيدگي به اين مشكلات در سال 82 به ايران بازگشتم و درحالي كه پسرم در آن زمان هفت‌ساله بود، نگهداري از او را به مادرش سپردم و براي نزديكي به او خانه اي را در نزديكي خانه همسر سابقم اجاره كردم.

«حميدرضا» اضافه كرد: هيچ وقت نفهميدم كه چرا مورد بي‌مهري پدر و مادرم قرار گرفتم حتي زماني كه پدرم فوت كرد من از طريق اقوام دور از فوت او باخبر شدم و در مراسم ختمش شركت كردم. پس از آن هم خانواده‌ام بدون اطلاع من، چندين قطعه از فرش‌هاي عتيقه را از داخل حجره پدري‌ام بيرون بردند من حتي نمي‌دانستم كه ارث پدري‌ام چقدر است.

اين متهم با تاكيد بر اين كه اقدامش به دليل مسائل مالي و پول نبوده است، افزود: فرقي نمي‌كند كه چندسال داشته باشي چون در تمام سنين به مهر خانواده نيازمندي، پس از جدايي از همسرم بسيار احساس تنهايي مي‌كردم.

وي با اظهار پشيماني از به قتل رساندن مادرش، اظهار كرد: اگر كمي به من محبت مي‌كردند باور كنيد با اين كه به پول احتياج داشتم اما از ارث پدري‌ام گذشت مي‌كردم.

يك جامعه شناس: كشتن چند نفر در يك مدت كوتاه قطعا اختلالات رواني است

همچنين دكتر حسين فرجاد، جامعه‌شناس و آسيب‌شناس درباره ريشه علل وقوع اين‌گونه جنايات از سوي افراد با اشاره به اين‌كه جدايي از خانواده به صورت عقده‌هايي در درون اينگونه فرد نهفته شده و در يك لحظه سرباز مي‌كند، گفت: نيازهاي عاطفي اين متهم به دليل دوري از خانواده و بي‌مهري برآورده نشده به طوري كه به اختلالات رواني منجر شده و اين فرد در يك لحظه عقده‌هايش سرباز كرده و دست به ارتكاب چند فقره قتل در يك روز كرده است.

وي با تاكيد بر اين كه كشتن چند نفر در يك مدت كوتاه قطعا اختلالات رواني است، گفت: سوءظن و روانپريشي از جمله عواملي است كه منجر به ارتكاب اين‌گونه جرايم مي‌شود.

دكترفرجاد ادامه داد: بيماري‌هاي رواني مانند بيماري‌هاي جسمي مورد درمان است و بايد اين‌گونه افراد در جامعه شناسايي شوند و مورد درمان قرار گيرند.

 

http://www.sanatnews.ir/News/1/30179
Share

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 



کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است