امضای چهار سند همکاری مشترک با عراق در حوزه نفت وگاز
|
وزیر صنعت، معدن و تجارت: کارگر رکن تولید و تولید اساس پیشرفت کشور است
|
وزیر صنعت: جهش ۱۰ میلیارد دلاری مبادلات ایران و آفریقا در راه است
|
لزوم رفع موانع ساختاری و تسریع در اجرای توافقهای ایران و روسیه
|
دیدار رئیس اتاق بازرگانی ازبکستان و هیات تجاری با وزیر صمت در تهران
|
زمین بدون زیرساخت تحویل نمیدهیم؛ حتی اگر از ما انتقاد شود
|
بهره برداری از نخستین طرح تولید «مونازیت» در ایران و غرب آسیا
|
پزشکیان: برای ساخت مسکن محرومان با مشارکت خیرین و مردم اقدام خواهیم کرد
|
رشد ۱۸.۳ درصدی مسافران نوروزی
|
تکمیل راه آهن رشت - آستارا تا پایان دولت چهاردهم
|
تلاش میکنیم بار جادههای جنوبشرق استان تهران به ریل منتقل شود
|
عهد خود را با مردم مظلوم فلسطین تجدید میکنیم
|
وزیر صنعت، معدن و تجارت: جذب سرمایهگذاری و مشارکت عمومی اولویت صنایع باشد
|
جمعه 12 ارديبهشت 1404
Toggle navigation
صفحه نخست
درباره ما
آرشیو
تماس با ما
قتل مادر و برادر برای چند تکه طلا
تاريخ:هجدهم بهمن 1401 ساعت 14:15
|
کد : 273691
|
مشاهده: 434
روزنامه خراسان: وقتی مادر و برادر کوچکترم را برای چند تکه طلا کشتم تا با فروش آنها برای خودم مواد مخدر تهیه کنم هیچگاه به عاقبت چنین رفتار وحشیانهای نمیاندیشیدم در واقع مواد مخدر صنعتی انسان را به موجودی ترسناک تبدیل میکند که ...
جوانی که حدود ۹ سال قبل مادر ۵۰ ساله و برادر ۲۰ سالهاش را به طرز دلخراشی در مشهد به قتل رسانده بود، درباره آن ماجرای وحشتناک گفت: از روزی که به دلیل رفیق بازی و دور هم نشینی به مواد مخدر آلوده شدم دیگر رنگ خوشبختی را ندیدم کار به جایی رسید که از همان روزهای جوانی بارها پشت میله های زندان قرار گرفتم اما بعد از آزادی باز هم به خلافکاری هایم ادامه دادم و برای تامین هزینه های اعتیاد به سرقت روی آوردم دیگر آبروی خودم و خانواده ام برایم مهم نبود فقط به این می اندیشیدم که چگونه پولی برای خرید مواد پیدا کنم.
در افکارم فقط «مواد مخدر» حک شده بود و من به چیز دیگری فکر نمی کردم. هر چیزی که دم دستم قرار می گرفت سرقت می کردم تا برای یک وعده هم که شده مواد بخرم و از خماری نجات یابم.
دیگر خانواده ام نیز از رفتارهای من خسته شدند. برادر بزرگ ترم هرچه تلاش کرد مرا از این راه بازدارد فایده ای نداشت. آرام آرام آن ها هم مرا طرد کردند و من در سن جوانی کارتن خواب شدم. در این مدت ۶ بار با اتهاماتی مانند حمل مواد مخدر و سرقت به زندان افتادم اما این ها هم مرا از مسیر سقوط نجات نداد. پدرم قبلا مادرم را دوبار طلاق داده بود و در یک استان دیگر کشور زندگی می کرد. به همین علت من و برادر کوچک ترم در کنار مادرمان بودیم. برادر بزرگ ترم نیز ازدواج کرده بود و زندگی خوبی داشت اما من کمتر به خانه مادرم سر می زدم آن هم برای آن که بتوانم پولی برای تهیه مواد مخدر از او بگیرم یا لوازمی برای فروش پیدا کنم.
یک شب وقتی در خانه مادرم بودم نتوانستم پولی از او بگیرم از سوی دیگر هم از خماری می ترسیدم تا این که صبح زمانی که از خواب بیدار شدم هنوز مادر و برادرم در خواب بودند. چشمم به چند تکه کوچک طلاهای مادرم افتاد و وسوسه های شیطانی به سراغم آمد تا آن ها را سرقت کنم. این بود که چاقویی برداشتم و به آرامی بالای سر مادرم رفتم، آن لحظه حتی ذره ای به مهر مادرم نیز فکر نمی کردم که چگونه مرا در شرایط سخت زندگی بزرگ کرد و مرا در آغوش پر مهر ومحبت خود گرفت. فقط به مواد مخدر می اندیشیدم که از خماری نجات یابم. به همین دلیل مانند موجودی وحشتناک چاقو را چندین بار بر پیکر مادر ۵۰ ساله ام زدم و او را در خواب کشتم اما وقتی به سراغ برادر کوچک ترم رفتم تا او را هم برای پنهان ماندن این جنایت به قتل برسانم، ناگهان از درون رختخواب بلند شد و مقابلم قرار گرفت ولی او هنوز خواب آلود بود و فقط از سروصدای ایجاد شده، هراسان و حیرت زده به اطراف نگاه می کرد که من فرصت هر عکس العملی را از او گرفتم و او را نیز با چند ضربه چاقو نقش بر زمین کردم. بعد از این ماجرا بود که گوشی تلفن همراه برادرم و طلاهای خون آلود مادرم را نیز برداشتم و برای آن که شناسایی نشوم به مسافرخانه ای شخصی در اطراف خیابان طبرسی رفتم. طلا و گوشی تلفن را با بهایی بسیار ناچیز به رهگذران فروختم که پول آن هم بعد از دو روز به پایان رسید و من دیگر نتوانستم اجاره منزل را بپردازم. به همین دلیل دوباره مجبور شدم به پارک ها و بیابان های اطراف و پاتوق معتادان بروم.
خلاصه طولی نکشید که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند. تازه فهمیدم که آن ها خریدار گوشی تلفن را نیز دستگیر کرده اند و با اطلاعاتی که او از من در اختیار پلیس گذاشته بود، کارآگاهان پاتوق های خلافکاران را برای یافتن من جست وجو کرده بودند تا این که مرا در بولوار رسالت مشهد پیدا کردند اما ای کاش ...
ماجرای واقعی براساس یک پرونده قضایی
http://www.sanatnews.ir/News//273691
برچسب ها :
قتل
,
مادر
,
برادر
,
تکه طلا
,
اخبار صنعت نیوز
آدرس ايميل شما:
*
آدرس ايميل دريافت کنندگان
*
Sending ...
*
پربازديد ترينها
دانشبنیانها، همقدم زائران در راهپیمایی عظیم اربعین
هیچ مدرسهای در تهران در لیست ساختمانهای ناایمن بحرانی قرار ندارد
۹۶۰ هزار عملیات کانتینری در بندرشهید رجایی هرمزگان ثبت شد
مغز در دوران بارداری سازماندهی مجدد میشود
توقیف 2 شناور حامل قاچاق در آبهای بوشهر
بازار سرمایه مثبت شد
اعزام و پذیرش ۷۴ هزار مسافر در مسیر استانبول با ۳۶۶ پرواز پس از تحریم پروازهای اروپا
ماموریت استاد دانشگاه خواجهنصیر برای توسعه شرکتهای دانشبنیان با حکم «افشین»
مدال آوران المپیک پاریس از سربازی معاف شدند
دومین نقش برجسته قدیمی ایران در فارس ساماندهی میشود
ماجرای ترک سیگار سوژه یک مستند جدید شد
تعداد خودروهای شخصی عامل آلودگی هوای تهران
آخرين اخبار
امضای چهار سند همکاری مشترک با عراق در حوزه نفت وگاز
بازدید معاون حقوقی رئیسجمهوری از نمایشگاه «ایران اکسپو ۲۰۲۵»
رشد اقتصادی صادرکنندگان نفت خاورمیانه ضعیفتر میشود
قیمت نفت صعودی شد
وزیر صنعت، معدن و تجارت: کارگر رکن تولید و تولید اساس پیشرفت کشور است
حذف ۹۲ میلیون شغل تا سال ۲۰۳۰
فهرست سفید چین رونمایی شد
تاکید وزیر دفاع یمن بر توسعه تسلیحاتی در سایه ادامه حملات آمریکا
هشدار جدی به پرمصرفها
قوه قضاییه: جاسوس موساد اعدام شد
۶ تمرین برای تعادل بدن
تاکید وزیر دفاع یمن بر توسعه تسلیحاتی در سایه ادامه حملات آمریکا
کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و توليد نرم افزار :
نوآوران فناوری اطلاعات امروز