چهارشنبه 7 آبان 1404

سرتیپ امیر خلبان محمد طیبی درگذشت

  تاريخ:هفتم آبان 1404 ساعت 12:59   |     کد : 403120   |     مشاهده: 13
سرتیپ امیر خلبان محمد طیبی از خلبانان شجاع و پیشکسوت نیروی هوایی ارتش ایران و از یادگاران پرافتخار دوران دفاع مقدس دعوت حق را لبیک گفت.

یکی از بستگان نزدیک مرحوم سرتیپ خلبان طیبی با اعلام این خبربه ایسنا توضیح داد که خلبان محمد طیبی متولد ۱۳۲۸ بود و در طول دوران خدمت خود در عملیات‌های حساس بسیاری ایفای وظیفه کرد. او از فرماندهانِ جنگ تحمیلی بود که تمام هشت سالِ دفاع مقدس در خطِ مقدم حضور داشت؛ بارها خود، پروازهای عملیاتی را بر عهده گرفت تا مبادا جوانان وطن رنج اسارت یا هدف موشک‌های دشمن قرار گیرند و می‌گفت اگر بناست کسی از عملیات بازنگردد، بهتر است من باشم.
سرتیپ طیبی با هزاران ساعت پرواز و مأموریت جنگی، از چهره‌های ماندگار دفاع مقدس و دارنده عالیترین مدال‌های رشادت این سرزمین بود؛ نمادِ ایمان، تعهد و شجاعت که از آسمانِ میهنِ اجدادیاش پاسداری کرد و پس از جنگ نیز، در روشنگری نسل‌ها، استوار ماند.

اوعاشقِ ایران و ملت بود؛ هرگز حرمت میهن و عزت خونِ همرزمان را به کاغذپاره دنیوی نفروخت و با وجود امکانِ تابعیتِ بیگانه، زیر پرچمِ غیر سوگند نخورد و تا واپسین نفَس بر اصول انسانی پای فشرد، از منافع شخصی به خاطر مصالح مردم گذشت.


این قهرمان ملی هفته گذشته به تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۲۵ در سن ۷۶ سالگی در حالی که برای دیدار نوه تازه متولد شده خویش در خارج از وطن بود ، درگذشت و پیکرپاکش در آخرین پرواز خود به ایران عزیز رجعت خواهد کرد.


از این قهرمان دوران دفاع مقدس کتاب خاطراتی با عنوان «من اسیر نمی شوم» در نشر سوره مهر منتشر شده و به یادگار مانده است.

خاطرات امیر سرتیپ دوم خلبان محمد طیبی در پنج فصل نگارش شده است: کودکی، نوجوانی، جوانی. سفر به ایالت متحده آمریکا. انقلاب تا آغاز جنگ ایران و عراق. جنگ ایران و عراق، آغاز، میان و انجام و فصل آخر ۲۰ خاطره از ۸۵مأموریت برون مرزی.


بخش هایی از این کتاب به شرح زیر است: تا راوی ما را با خود به نخستین مأموریتش در دفاع مقدس و مقابله با تجاوز ارتش صدام به خاک ایران (در اول مهر ۱۳۵۹؛ به روایت پی نوشت کتاب: عملیات۱۴۰ فروندی، کمان ۹۹ یا سایه البرز) ببرد، ۱۲۱صفحه از کتاب را خوانده‌ایم .در این صفحه‌ها جزییاتی از خاطرات محمد طیبی در اراک و آمریکا و همچنین در ارتباط با همسرش، ما را با نگاه این راوی به اطرافش و همچنین مراحل پیشرفت او تا خلبان شدن آشنا می‌کند. تا صفحه ۲۱۵ هم همسفر راوی در سال‌های دفاع مقدس هستیم و مأموریت‌هایی که از آنها می‌گوید.


در ادامه از بیان او می‌خوانیم که خرداد سال۱۳۶۹خبر خوشی دادند. گروهی از نظامیان به محضر مقام معظم رهبری دعوت شده بودند. من هم جزو این گروه بودم. در واقع اینها کسانی بودند که به نحوی در عملیات بزرگ فتح‌المبین شرکت داشتند. در این مراسم از دست آیت‌الله خامنه‌ای، نشان درجه۲ فتح را دریافت کردم. در سال۱۳۶۶ نیز تقدیرنامه و لوح سپاسی از دست ایشان دریافت کرده بودم.

در اسفند سال۱۳۸۹ هم به همراه چند تن از دوستانم به عنوان چهره ماندگار نهاجا (نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) معرفی شدم.

از صفحه ۲۱۹ کتاب فصل پایانی؛ ۲۰خاطره از ۸۵ مأموریت برون مرزی با مقدمه‌ای از زبان راوی خطاب به نوه اولش آغاز می‌شود. ورود به خاطره هر مأموریت با ذکر مقصد و تاریخ و ساعت آن است و بنابراین راوی در این فصل از روزهای یکم، سوم، ششم، نهم، دهم، هفدهم، بیست‌ودوم مهر، چهارم تا سیزدهم آبان، بیست‌وچهارم آبان، دوم آذر و چهاردهم بهمن ۱۳۵۹، ۱۵فروردین۱۳۶۰، پنجم اسفند ۱۳۶۲، بیست‌ویکم بهمن ۱۳۶۳، بیست‌ودوم خرداد ۱۳۶۴، سی‌ام بهمن ۱۳۶۴، بیستم فرودین و سی‌ام بهمن ۱۳۶۵ و سیزدهم آبان ۱۳۶۶ خاطره دارد. این خاطرات مشخصاتی از مأموریت‌ها از نظر جغرافیایی و نظامی و اشاره به عملیات‌هایی مانند خیبر و بدر و والفجر هشت و... و همچنین توجه به جنبه‌های اختصاصی یک مأموریت هوایی را در بردارند؛ البته تمام اینها در قالبی مختصر جا گرفته‌اند. کتاب من اسیر نمی‌شوم با آلبومی از عکس‌های راوی به پایان می‌رسد.


خاطرات نیکش در جان‌ها ماندگار و نامش در تاریخ این خاک جاوید است.

http://www.sanatnews.ir/News/1/403120
Share

آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
 



کليه حقوق محفوظ و متعلق به پايگاه اطلاع رسانی صنعت نيوز ميباشد
نقل مطالب و اخبار با ذکر منبع بلامانع است